کتاب «شیعه» به کتابفروشی‌ها آمد درباره عثمان محمدپرست، خنیاگری که سازش برای خیر کوک بود صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ «علیرضا عصار» مجری تلویزیون شد گفتگو با چهره‌پرداز فیلم سینمایی «پرویزخان» به بهانه آغاز اکران آنلاین | داوران فجر کار را نادیده گرفتند تونی لیانگ رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم توکیو شد معاون هنری اداره تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شد «جمعه‌بازار کتاب مشهد» در جمعه بارانی مشهد (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) + تصاویر «زهرا خوشکام» همسر علی حاتمی درگذشت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) علت مرگ بروسلی چه بود؟ نقد و بررسی فیلم سینمایی «مست عشق» در برنامه هفت (۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) فیلم‌های سینمایی امروز تلویزیون (جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳) مصطفی رحماندوست: خلق نگاه تازه از دنیای کودکان در شعر رضوی نیاز این حوزه است بر مدار نور به پیشواز میلاد هشتمین نور | افتتاح نمایشگاه خوشنویسی طلاب حوزه علمیه در آستانه میلاد حضرت رضا (ع) روایتی کافکایی از یک طنز تلخ | گفتگو درباره رمان «کمیته» رونمایی از نقاشی پرحاشیه چارلز سوم «زنانی که با گرگ‌ها دویده‌اند» ساخته امیراطهر سهیلی روی پرده سینما رفت + فیلم «زخم کاری» و «سووشون» در انتظار پخش از شبکه نمایش
سرخط خبرها

به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند... | نگاهی به کتاب «موزه پایین‌شهر و تماشاچیانش» که دیدگاهی متفاوت به مسئله زندگی فرودستان دارد

  • کد خبر: ۲۲۲۱۷۲
  • ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند... | نگاهی به کتاب «موزه پایین‌شهر و تماشاچیانش» که دیدگاهی متفاوت به مسئله زندگی فرودستان دارد
«موزه پایین‌شهر و تماشاچیانش» کاری پژوهشی و میدانی است که نویسندگان آن سراغ موضوعی رفته‌اند که افراد درگیر این موضوع در ایران روزبه‌روز دارند بیشتر می‌شوند و به همان نسبت دیدنی‌تر، یعنی رؤیت‌پذیرتر و به‌چشم‌آمدنی‌تر.

خادم | شهرآرانیوز؛ تورم و گرانی، بالارفتن نرخ ارز و سقوط ارزش پول ملی، رؤیاشدن خانه‌دار و حتی ماشین‌دارشدن برای قشری وسیع و به‌ویژه جوانان، بیکاری یا بیگاری با دستمزد‌های تحقیرآمیز، پایین‌آمدن سرانه مصرف کالری و موادغذایی موردنیاز بدن و از سویی، هزینه سرسام‌آور درمان و کمبود و گران‌بودن برخی دارو‌ها و بسیاری موارد و دلایل ملموس دیگر باعث شده است فقر درحال فتح آدم‌ها و خانه‌ها باشد. اما آیا رؤیت‌پذیرترشدن باعث شده است که فقر به یک مسئله تبدیل شود؟ پاسخ نویسندگان کتاب به این پرسش منفی است و بر این باورند که این مهم نه‌تن‌ها مسئله نشده، بلکه پایین‌شهر و زندگی فرودستان به موزه‌ای بزرگ تبدیل شده است.

در پشت جلد کتاب آمده است: «ایران دهه‌۹۰ را می‌توان دهه تولید تهی‌دستی دانست. اقتصاد در وضعیتی فاجعه‌بار قرار گرفت و بحران‌های پیاپی منجر به تولید نظام‌مند فقرا شد. در همین دهه بود که متراکم‌شدن فقر سوژه گزارش‌های خبری و فیلم‌های پرشماری شد و نظام بازنمایی رسانه‌ای را تحت‌تأثیر قرار داد.

 تهی‌دستان زیادی برای نخستین‌بار اسم‌دار شدند: سوخت‌بر، کول‌بر، زباله‌گرد، دست‌فروش و گورخواب. این فیگور‌ها قبلا هم در جغرافیای ایران حاضر بودند، ولی در این دهه بود که رؤیت‌پذیر شدند. نویسندگان موزه پایین‌شهر و تماشاچیانش نشان داده‌اند که چرا این رؤیت‌پذیری باعث نشد تا فرودست و زندگی محقرش به مسئله تبدیل شود، چگونه موضوع اصلی تبدیل شد به سوژه‌هایی برای کلیک‌خوری سایت‌ها و فروش قصه‌شان در سینما‌ها و در نهایت، چگونه فرودستان برای فرادستان امری تماشایی به‌حساب آمدند و پایین‌شهر به موزه‌ای بزرگ از فقر بدل شد.»

برشی از کتاب:

تصویرپردازی از فرودستان همواره یکی از محور‌های عمده میدان هنر بوده است و نفس پرداختن به فرودستان اقتصادی یک محور مهم برای داعیه‌های انتقادی در میدان هنر محسوب می‌شود. دیگریِ طردشده از متن (که خود حاصل نوعی برساخت متن است) همواره می‌تواند همچون امری برون‌افتاده و رازآلود چشم‌ها را خیره کند. اساسا امر ناشناختنی همواره خصلتی گیرا دارد. از این حیث مواجهه با امر ناشناختنی همواره در مرزی باریک قرار می‌گیرد و میان دو میل متفاوت در رفت‌وبرگشت است. 

یکی، آن کنجکاوی همه‌جا‌حاضری است که درگیر پرسش «این چیست؟» می‌شود. فهم چیستی امور همواره یک رانه مهارناپذیر است که تعینات رفتاری متفاوتی به خود می‌گیرد؛ از فضولی گرفته تا انبوه فعالیت‌های علمی را می‌توان تعینات همین کنجکاوی دانست. دیگری، نوعی مواجهه با کیستی امر است که همواره خصلتی اخلاقی دارد.

 وقتی آن ماهیت رازآلود در قامت یک انسان در پیش‌روی ما حاضر می‌شود، پرسش از کیستی او به مواجهه‌ای اخلاقی تبدیل می‌شود، چراکه دقیقا در همین نقطه قصه «دیگری» وارد منطق مواجهه می‌شود. دیگری قصه‌ای دارد و درون همین قصه است که کیستی‌اش خود را به ما تحمیل می‌کند. حضور بدنمند دیگری در قالب چهره‌ای انسانی و در تهی‌دست‌ترین حالتش ما را به مواجهه دعوت می‌کند و از قصه‌ای خبر می‌دهد که باید شنیده شود.

* بندی از شعر ارغوان، سروده ه. ا. سایه

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->